جایگاه نفاق (قرآن)بنا به آیات قرآن، جایگاه نفاق، قلب است. ۱ - امری قلبینفاق، امرى قلبى و درونى: ۱. «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِينَ • فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً ...؛ گروهى از مردم كسانى هستند كه مىگويند: به خدا و روز بازپسين ایمان آوردهايم. درحالى كه ايمان نياوردهاند. در دلهاى آنان يك نوع بيمارى است؛ خداوند بر بيمارى آنان افزوده....» ۲. «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يُشْهِدُ اللَّهَ عَلى ما فِي قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ؛بعضى از مردم، گفتارشان در زندگى دنیا مايه اعجاب تو مىشود؛ در ظاهر، اظهار محبّت شديد مىكنند و خدا را بر آنچه در دل دارند گواه مىگيرند. در حالى كه آنان، سرسختترين دشمنانند.» ۳. «وَ لِيَعْلَمَ الَّذِينَ نافَقُوا وَ قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا قاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتالًا لَاتَّبَعْناكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمانِ يَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يَكْتُمُونَ؛و نيز براى اين بود كه منافقان شناخته شوند؛ آنهايى كه به ايشان گفته شد: بياييد در راه خدانبرد كنيد؛ يا از حريم خود، دفاع نماييد. گفتند: اگر مىدانستيم جنگى روى خواهد داد، از شما پيروى مىكرديم. (امّا مىدانيم جنگى نمىشود.) آنها در آن روز، به کفر نزديكتر بودند تا به ايمان؛ به زبان خود چيزى مىگويند كه در دلهايشان نيست. و خداوند به آنچه كتمان مىكنند، آگاهتر است.» ۴. «وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُوداً • أُولئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ ما فِي قُلُوبِهِمْ ...؛و هنگامى كه به آنها گفته شود: به سوى آنچه خداوند نازل كرده، و به سوى پيامبر بياييد، منافقان را مىبينى كه از قبول دعوت تو، به شدّت اعراض مىكنند. آنها كسانى هستند كه خدا، آنچه را در دل دارند، مىداند....» ۵. «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ لا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قالُوا آمَنَّا بِأَفْواهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ ...؛اى پيامبر! كسانى كه در مسير كفر شتاب مىكنند و با زبان مىگويند: ايمان آوردهايم و قلب آنها ايمان نياورده، تو را اندوهگين نسازند!....» ۶. «فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسارِعُونَ فِيهِمْ ...؛ولى كسانى را كه در دلهايشان بيمارى است مىبينى كه (در دوستى با) آنان، بر يكديگر پيشى مىگيرند....» ۷. «إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ دِينُهُمْ ...؛و هنگامى را كه منافقان، و بيمار دلان مىگفتند: اين گروه مسلمانان را دينشان مغرور ساخته است....» ۸. «كَيْفَ وَ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلًّا وَ لا ذِمَّةً يُرْضُونَكُمْ بِأَفْواهِهِمْ وَ تَأْبى قُلُوبُهُمْ وَ أَكْثَرُهُمْ فاسِقُونَ؛چگونه (پيمان مشركان ارزش دارد)، در حالى كه اگر بر شما غالب شوند، نه رعايت خويشاوندى با شما را مىكنند، و نه پيمان را؟! شما را با زبان خود خشنود مىكنند، ولى دلهايشان ابا دارد؛ و بيشتر آنها گنهكارند.» ۹. «يَحْذَرُ الْمُنافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِما فِي قُلُوبِهِمْ قُلِ اسْتَهْزِؤُا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ ما تَحْذَرُونَ؛منافقان از آن بيم دارند كه سورهاى برضدّ آنان نازل گردد، و به آنها از اسرار درون قلبشان خبر دهد. بگو: استهزا كنيد! خداوند، آنچه را از آن بيم داريد، آشكار مىسازد.» ۱۰. «فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِي قُلُوبِهِمْ إِلى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ ...؛اين عمل، روحِ نفاق را، تا روزى كه خدا را ملاقات كنند، در دلهايشان برقرار ساخت....» ۱۱. «لا يَزالُ بُنْيانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلَّا أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ؛بنايى را كه آنها ساختند، همواره بصورت وسيله شك و ترديد، در دلهايشان باقى مىماند؛ مگر اينكه دلهايشان پاره پاره شود و بميرند؛ (وگرنه، هرگز از دل آنها بيرون نمىرود)؛ و خداوند دانا و حكيم است.» ۱۲. «وَ أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ...؛و امّا كسانى كه در دلهايشان بيمارى است....» ۱۳. «لِيَجْعَلَ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ فِتْنَةً لِلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ...؛هدف اين بود كه خداوند القائات شیطان را آزمونى قرار دهد براى آنها كهدر دلهايشان بيمارى است....» ۱۴. «وَ يَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالرَّسُولِ وَ أَطَعْنا ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِنْهُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ ما أُولئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ • أَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ...؛ آنها مىگويند: به خدا و پيامبر ايمان آوردهايم و اطاعت كردهايم. (ولى بعد از اين ادعا)، گروهى از آنان رويگردان مىشوند؛ آنها در حقيقت مؤمن نيستند. آيا در دلهاى آنان بيمارى است....» ۱۵. «وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً؛و نيز به خاطر آوريد زمانى را كه منافقان و بيماردلان مىگفتند: خدا و پيامبرش جز وعدههاى دروغين به ما ندادهاند.» ۱۶. «لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ...؛اگر منافقان و بيماردلان و آنها كه اخبار دروغ و شايعات بىاساس را در مدینه پخش مىكنند دست برندارند....» ۱۷. «وَ يَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا لَوْ لا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْكَمَةٌ وَ ذُكِرَ فِيهَا الْقِتالُ رَأَيْتَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ نَظَرَ الْمَغْشِيِّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلى لَهُمْ • أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ يُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغانَهُمْ؛ كسانى كه ايمان آوردهاند مىگويند: چرا سورهاى نازل نمىشود (كه در آن فرمان جهاد باشد)؟! امّا هنگامى كه سورهاى محكم و روشنى نازل مىگردد و در آن سخنى از جنگ است، منافقان بيماردل را مىبينى كه همچون كسى كه در آستانه مرگ قرار گرفته به تو نگاه مىكنند؛ پس چه بهتر كه آنها بميرند! آيا كسانى كه در دلهايشان بيمارى است گمان كردند خدا كينههايشان را آشكار نمىكند؟!» ۱۸. «سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرابِ شَغَلَتْنا أَمْوالُنا وَ أَهْلُونا فَاسْتَغْفِرْ لَنا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ ...؛بزودى تخلفكنندگان از اعراب بادیهنشین عذرتراشى كرده مىگويند: (حفظ اموال و خانوادههايمان، ما را به خود مشغول داشت و نتوانستيم در سفر حدیبیّه تو را همراهى كنيم)، براى ما طلب آمرزش كن. آنها به زبان خود چيزى مىگويند كه در دل ندارند....» ۱۹. «وَ ما جَعَلْنا أَصْحابَ النَّارِ إِلَّا مَلائِكَةً ... وَ لِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ...؛نگهبانان دوزخ را فقط فرشتگان عذاب قرار داديم، ... و بيماردلان بگويند....» ۲ - پانویس
۳ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳۱، ص۵۶، برگرفته از مقاله «جایگاه نفاق». ردههای این صفحه : موضوعات قرآنی | نفاق
|